همانطور که امروز و پس از انقلاب، آمریکاییها، لجبازترین و مخالفترینِ مخالفهای برنامه صلحآمیز هستهای ایران هستند و انگلیس، فرانسه، آلمان و بقیه هم در ردههای بعدی قرار دارند.
رآکتور تحقیقاتی
شواهد تاریخی میگویند نخستین جرقههای هستهای شدن ایران، البته در حد حرف و شعار، پیشاز دهه۳۰خورشیدی زده شد. اما نخستین قدم جدی در زمینه استفاده از فناوری هستهای در کشورمان، اواسط دهه ۳۰ و با حمایت ایالات متحده برداشته شد. دولت آیزنهاور با مطرح کردن شعار«اتم برای صلح» البته که نمیخواست محض رضای خدا، موش بگیرد، بلکه تصمیم داشت به این بهانه کشورهای تحت سلطه اما مطمئن برای سرمایهگذاری و تجارت را سرکیسه، به انرژی هستهای مجهز و منافع کشور و دولت خودش را در گوشه و کنار جهان تضمین کند. نیمه اسفند۱۳۳۵ موافقتنامه همکاری میان آمریکا و ایران مبنی بر استفاده رژیم پهلوی از انرژی هستهای امضا شد.
رآکتور تحقیقاتی
شواهد تاریخی میگویند نخستین جرقههای هستهای شدن ایران، البته در حد حرف و شعار، پیشاز دهه۳۰خورشیدی زده شد. اما نخستین قدم جدی در زمینه استفاده از فناوری هستهای در کشورمان، اواسط دهه ۳۰ و با حمایت ایالات متحده برداشته شد. دولت آیزنهاور با مطرح کردن شعار«اتم برای صلح» البته که نمیخواست محض رضای خدا، موش بگیرد، بلکه تصمیم داشت به این بهانه کشورهای تحت سلطه اما مطمئن برای سرمایهگذاری و تجارت را سرکیسه، به انرژی هستهای مجهز و منافع کشور و دولت خودش را در گوشه و کنار جهان تضمین کند. نیمه اسفند۱۳۳۵ موافقتنامه همکاری میان آمریکا و ایران مبنی بر استفاده رژیم پهلوی از انرژی هستهای امضا شد.
آمریکاییها متعهد شدند علاوه بر انتقال دانش هستهای به ایران، چندین کیلوگرم اورانیوم غنیشده را هم برای مصارف تحقیقاتی و عملیاتی در اختیار ایران قرار دهند. دو سال بعد یعنی بهمن۱۳۳۷ مجلس شورای ملی ایران این معاهده را تصویب کرد. به موازات همکاریهای هستهای تهران و واشنگتن، انستیتو علوم هستهای که تحت نظارت سازمان مرکزی پیمان سنتو بود در سال ۱۹۵۷میلادی از بغداد به تهران منتقل و در دانشگاه تهران مستقر شد. دو سال بعد ایران، مرکز اتمی دانشگاه تهران را راه انداخت و یک سال بعد هم آمریکا یک رآکتور تحقیقاتی ۵ مگاواتی را که بر مبنای سوخت اورانیوم غنیشده ۹۳درصدی طراحی شده و توانایی تولید ۶۰۰ گرم پلوتونیوم در سال را داشت به ایران واگذار کرد. در سال۱۳۴۰ خورشیدی با حمایت کاخ سفید، عملیات ساختمانی رآکتور دانشگاه تهران هم آغاز شد و در آبان۱۳۴۶ به بهرهبرداری رسید. آمریکاییها به جز تعلیم و تربیت متخصص برای سازمان انرژی اتمی ایران و تأمین مالی پروژهها، کاری کردند که سازمان انرژی اتمی ایران تعهدات سنگین ساخت چهار نیروگاه در بوشهر و دارخوین، ایجاد تأسیسات آب شیرینکن در بوشهر، تأمین سوخت و پشتیبانی تکنولوژیکی از نیروگاهها و ساخت نیروگاههایی در اصفهان و استان مرکزی را هم به گردن بگیرد.
انگلیس، آلمان و فرانسه
انگلیسیها هم که نمیخواستند از ماجرا عقب بیفتند، سال۱۹۷۷، با محمدرضا پهلوی وارد مذاکرات محرمانه برای ساخت ۲۰ نیروگاه هستهای شدند. تقریباً مشابه پروژههایی که پیش از این از طرف فرانسه و آلمان به ایران پیشنهاد شده بود. در اسناد انگلیسیها آمده بود اگر قرار است صنایع هستهای انگلیس زنده بمانند باید قراردادهای زیادی با کشورهای مختلف امضا کنند. برای همین همکاری تهران و لندن تنها به ساخت نیروگاه محدود نشد و فروش ۲هزارو۴۰۰ تن اورانیوم طبیعی از سوی انگلیس به ایران، تبدیل اورانیوم طبیعی به ۶UF، سرمایهگذاری ایران برای گسترش معادن اورانیوم انگلیس در آفریقای جنوبی، خرید سهام تأسیسات هستهای برخی شرکتهای انگلیسی از سوی ایران و... هم در دستور کار قرار گرفت. فرانسویها نیز سال۱۳۵۳ نخستین قرارداد همکاری هستهای با ایران را به صورت ۱۵ ساله امضا کردند. مشارکت ایران در صنعت فرانسوی غنیسازی اورانیوم و در حقیقت ورود ایران به صنعت بینالمللی چرخه سوخت، ساخت مرکز تحقیقات و توسعه هستهای در اصفهان و تولید ۵هزار مگاوات برق هستهای در ایران، ساخت دو رآکتور در اهواز و... از جمله مفاد این قرارداد بود.
آلمانیها هم وارد گود هستهایسازی ایران شدند و سال ۱۳۵۴ با امضای قراردادی مهم بر همکاری گسترده در زمینه «سوخت اتمی، امنیت و حفاظت تأسیسات هستهای و جلوگیری از تشعشعات، آموزش کارکنان فنی و تکنولوژی نیروی هستهای» تأکید کردند. سال بعد هم قرارداد طراحی، ساخت و راهاندازی دو نیروگاه هزارو۳۰۰ مگاواتی هستهای آب سبک در بوشهر را نوشته و امضا کردند. قراردادهای بعدی هم در سال ۱۳۵۶ میان دو کشور امضا شد.
چه وقت باید نگران بود؟
شاید به نظر برسد همه این دست و دلبازیهای هستهای غرب فقط به این دلیل بود که اطمینان داشتند حکومت ایران استفاده غیرصلحآمیز از انرژی هستهای نمیکند. شاید به نظر برسد شاه و دیگر مقامهای ایران در آن زمان هیچوقت حرفی از علاقهمندی به سلاح هستهای و یا توان ساخت آن نزده بودند. در حالی که واقعاً این طور نبود. اگر غرب بنا بود واقعاً نگران دستیابی ایران به سلاح هستهای باشد، همان سالها بهتر میتوانست این نگرانی را بروز بدهد و به فکر تحریم ایران یا متوقف کردن برنامههای هستهایاش بیفتد. نه امروز که رهبر معظم انقلاب و دیگر مقامهای ایرانی بارها خیلی محکم و جدی از قرار نداشتن سلاح اتمی در برنامهها و آینده هستهای ایران حرف زدهاند.
خیلیها شاید فراموش کرده باشند، اما اسناد تاریخی خوب به خاطر دارند که مثلاً در مذاکرات مقامهای ارشد بریتانیایی و رئیس وقت سازمان انرژی اتمی ایران، به صراحت تأکید شده بود تا پایان قرن بیستم، ایران میتواند این فناوری را از بریتانیا بگیرد و بدین وسیله، مستقل و بهتنهایی سلاح هستهای تولید کند! یا اینکه شاه در پاسخ به پرسش یک خبرنگار که آیا ایران در آینده به سلاحهای هستهای دست خواهد یافت یا نه؟ گفته بود: «بدون شک، زودتر از آنچه کسی بتواند فکرش را بکند...!»
انگلیس، آلمان و فرانسه
انگلیسیها هم که نمیخواستند از ماجرا عقب بیفتند، سال۱۹۷۷، با محمدرضا پهلوی وارد مذاکرات محرمانه برای ساخت ۲۰ نیروگاه هستهای شدند. تقریباً مشابه پروژههایی که پیش از این از طرف فرانسه و آلمان به ایران پیشنهاد شده بود. در اسناد انگلیسیها آمده بود اگر قرار است صنایع هستهای انگلیس زنده بمانند باید قراردادهای زیادی با کشورهای مختلف امضا کنند. برای همین همکاری تهران و لندن تنها به ساخت نیروگاه محدود نشد و فروش ۲هزارو۴۰۰ تن اورانیوم طبیعی از سوی انگلیس به ایران، تبدیل اورانیوم طبیعی به ۶UF، سرمایهگذاری ایران برای گسترش معادن اورانیوم انگلیس در آفریقای جنوبی، خرید سهام تأسیسات هستهای برخی شرکتهای انگلیسی از سوی ایران و... هم در دستور کار قرار گرفت. فرانسویها نیز سال۱۳۵۳ نخستین قرارداد همکاری هستهای با ایران را به صورت ۱۵ ساله امضا کردند. مشارکت ایران در صنعت فرانسوی غنیسازی اورانیوم و در حقیقت ورود ایران به صنعت بینالمللی چرخه سوخت، ساخت مرکز تحقیقات و توسعه هستهای در اصفهان و تولید ۵هزار مگاوات برق هستهای در ایران، ساخت دو رآکتور در اهواز و... از جمله مفاد این قرارداد بود.
آلمانیها هم وارد گود هستهایسازی ایران شدند و سال ۱۳۵۴ با امضای قراردادی مهم بر همکاری گسترده در زمینه «سوخت اتمی، امنیت و حفاظت تأسیسات هستهای و جلوگیری از تشعشعات، آموزش کارکنان فنی و تکنولوژی نیروی هستهای» تأکید کردند. سال بعد هم قرارداد طراحی، ساخت و راهاندازی دو نیروگاه هزارو۳۰۰ مگاواتی هستهای آب سبک در بوشهر را نوشته و امضا کردند. قراردادهای بعدی هم در سال ۱۳۵۶ میان دو کشور امضا شد.
چه وقت باید نگران بود؟
شاید به نظر برسد همه این دست و دلبازیهای هستهای غرب فقط به این دلیل بود که اطمینان داشتند حکومت ایران استفاده غیرصلحآمیز از انرژی هستهای نمیکند. شاید به نظر برسد شاه و دیگر مقامهای ایران در آن زمان هیچوقت حرفی از علاقهمندی به سلاح هستهای و یا توان ساخت آن نزده بودند. در حالی که واقعاً این طور نبود. اگر غرب بنا بود واقعاً نگران دستیابی ایران به سلاح هستهای باشد، همان سالها بهتر میتوانست این نگرانی را بروز بدهد و به فکر تحریم ایران یا متوقف کردن برنامههای هستهایاش بیفتد. نه امروز که رهبر معظم انقلاب و دیگر مقامهای ایرانی بارها خیلی محکم و جدی از قرار نداشتن سلاح اتمی در برنامهها و آینده هستهای ایران حرف زدهاند.
خیلیها شاید فراموش کرده باشند، اما اسناد تاریخی خوب به خاطر دارند که مثلاً در مذاکرات مقامهای ارشد بریتانیایی و رئیس وقت سازمان انرژی اتمی ایران، به صراحت تأکید شده بود تا پایان قرن بیستم، ایران میتواند این فناوری را از بریتانیا بگیرد و بدین وسیله، مستقل و بهتنهایی سلاح هستهای تولید کند! یا اینکه شاه در پاسخ به پرسش یک خبرنگار که آیا ایران در آینده به سلاحهای هستهای دست خواهد یافت یا نه؟ گفته بود: «بدون شک، زودتر از آنچه کسی بتواند فکرش را بکند...!»
خبرنگار: مجید تربت زاده
نظر شما